حالا از سبزه میدان تنها نامش باقی مانده و مسجد و بقعه ای که شاید برای نسل امروز مانوس نباشد. حالا سبزه میدان مانده و انبوه ترافیک ماشین ها و تبدیل آن به پارکینگ خودرو ها. دیگر جای آن حضور فراوان جوانان که از محلات مختلف لنگرود می آمدند و در گوشه و کنار سبزه […]
حالا از سبزه میدان تنها نامش باقی مانده و مسجد و بقعه ای که شاید برای نسل امروز مانوس نباشد. حالا سبزه میدان مانده و انبوه ترافیک ماشین ها و تبدیل آن به پارکینگ خودرو ها. دیگر جای آن حضور فراوان جوانان که از محلات مختلف لنگرود می آمدند و در گوشه و کنار سبزه میدان فوتبال گل کوچیک می کردند، هیاهوی گوشخراش ماشین ها گرفته است. حالا فوتبال گل کوچیک با تمام خاطراتش برای نسلی تبدیل به نوستالوژی شده است. نسلی که تفریح و سرخوشی آنان، یک توپ پلاستیکی دولایه و دو تیر دروازه آهنی در کنار مسجد قدیمی اعراب زاده بود.
زمانی که رونق ورزش در محلات لنگرود خود عامل ترغیب جوانان و نوجوانان به ورزش و فوتبال بود و این باعث همبستگی و تعاملات اجتماعی در بین آنان می گردید. اما امروز اثری از ورزش محلات و فوتبال گل کوچیک باقی نمانده است. سبزه میدان از جمله مکان هایی بود که فوتبال گل کوچک در دهه شصت باعث ثبت خاطرات جمعی و اجتماعی چندین نسل در آن شده بود. نسلی که در بعد از ظهرهای هر روز در کنار مسجد اعراب زاده جمع می شدند و تا شب هنگام به فوتبال می پرداختند. جالب این که در صبح های جمعه هر هفته فقط جوانان خود محله سبزه میدان مشغول بازی می شدند. اما امروز از سبزه میدان، تنها خاطرات جمعی، برای نسلی مانده که در آن ایفای نقش کرده اند و به علت ازدحام خودرو ها وعدم حضور نوجوانان و جوانان سبزه میدان دیگر تولید خاطره جدید نمی کند و نمی تواند هویت اجتماعی و فرهنگی را به نسل های بعدی ،جاری و ساری کند.