گزارش میدانی از یک تولید عجیب در فومن:
۸ جوانی که مزرعه پرورش زالو دارند
لنگرود نیوز: شاید پرورش زالو موجودی که به مکیدن خون انسان شهرت دارد کمی عجیب باشد. اما این موجود به عنوان یکی از درمانگرهای انسان از قرنها پیش شناخته شده و حتی در در قانون بوعلی سینا فصلی درباره زالو و علایم زالوهای سمی و زالوهای مفید آمده است. اما ۸ جوان برای اولین بار در کشور به صورت گسترده دست به پرورش زالو زدهاند و شرکت تعاونی تولید زالوی طبی ( گیلان لیرو) را ثبت کردهاند.
برای پیدا کردن علیرضا تندور که مجری طرح است باید به لولمان فومن برویم.(گزارش تصویری)
خانه مادربزرگ پدریاش. جایی که به بهشت شباهت دارد. عطر گل محمدی و آلوچههای قرمز و سبز، درخت انبه و آلو باعث میشود چند دقیقه فراموش کنیم برای چه به اینجا آمدهایم. اما ما برای ثبت این زیبایی بهشت مانند به لولمان فومن نیاده بودیم. بعد از رد کردن این حیاط زیبا ساختمانی تازه ساخت و استخری که آزولا سطح آن را پوشانده مشخص است. اینجا محل پرورش زالو است. جایی که علیرضا تندور به همره ۳ برادر خود مهدی، مسعود و هادی، امیر محمد عاشوری (پسر عمه) و سه تن از دوستانش رضا بیات، مصطفی رفعینژاد، پوریا زارع که متخصصان نرم افزار هستند برای اولین بار به صورت اصولی به پرورش زالو مشغول هستند.
علیرضا متولد ۱۳۶۵ و فارغ التحصیل مهندسی نرم افزار و دانشجوی ارشد روانشناسی بالینی است، اما اکنون در فکر پرورش زالو برای مکیدن خون انسان است. مکیدنی که البته از خوردن انواع و اقسام داروهای شیمیایی بهتر عمل میکند و از سوی دیگر پولی کمتری نیز صرف درمان می کنند.
علیرضا میگوید از سال ۸۳ و در گفنگو با یکی از دوستان خودش به نام قاسمی که اکنون یکی از بزرگان طب و شاگرد آیت الله عباس تبریزیان به طب سنتی فکر میکرده است.
به یاد میآورد: با او درباره طب سنتی صحبت میکردم و خیلی نظراتش را قبول نداشتم مخصوصا در خصوص طب. این موضوع تا سال ۸۶ ادامه داشت و میدیدم که طب سنتی در حال جواب دادن در جامعه است و زاویه گرفتن من از سر لجبازی است. وارد این حوزه شدم و مطالعه کردم و خوشم آمد. من به صورت وسیع شروع کردم به تحقیق کردن و طبایع را شناختم و حتی به خانواده و آشنایان توصیههایی میکردم.
درمان بیماری پدر با سه زالو
اما اتفاق اصلی که باعث میشود وی به سمت کار پرورش زالو برود بیماری پدرش بود. از بیماری عروق پدرش میگوید و اینکه برای درمان به تمام بیمارستانهای خصوصی و دولتی تهران مراجعه کردند اما ولی هیچکدام نتیجهای نداشت درواقع تشخیص نمیدادند که باید چه کاری انجام دهند. میگوید: در این وسط یکی از دوستان زالو درمانی را توصیه کرد. این در حالی بود که در بیمارستانهای تهران شبی دو میلیون هم هزینه کردیم. با کمترین هزینه بهترین نتیجه را هم گرفتیم. با سه زالو و یک اصلاح تغذیه بابا خوب شد؛ کلا با ده هزار تومان.
استارت کار ما از جایی شد که ما دنبال زالو بودیم. نزدیک عید بود و از همه عطاریها سوال کرده بودیم. میگفتند زالو خوبی نیست و نهایتا ما سه تا زالو بدرد نخور پیدا کردیم. البته بخشی از نتیجه مثبت در درمان بابا اثر روانی بود که ما برای بابا جا انداخته بودیم. الان بسیاری به روپوش سفید و گوشی حساس هستند و وارد مطب که میشوند حالشان خوب میشود.
این ماجرا شروعی برای قدم گذاشتن علیرضا و برادران و دوستانش در مسیری جدید میشود.
میگوید: ما گفتیم اگر تجهیزات طب پاتولوژی در حال پیشرفت است بخش طب سنتی هم باید تقویت شود. خیلیها به سمت عرقیات و تولید داروهای گیاهی رفتند ولی در زمینه زالو که میتواند مشکل ایجاد کند تولید کننده نداریم.
زالوی درمانگر
خودش توضیح میدهد که چطور زالو میتواند مشکل نیز ایجاد کند: زالو با خون سروکار دارد. این زالو از مزارع و آبندانها جمع میشوند و در چرخه درمانی استفاده میشوند. ما نمیدانیم این زالوها از چه خونی تغذیه کردند و ممکن است که ناقل یک بیماری بیخاصیت و یا کم خاصیت باشند.
به همین دلیل بر روی این کار تحقیق کردیم. زالو اگر در همه بیماریها قاطع درمان نداشته باشد بیتاثیر هم نیست. سینوزیت، میگرن، گل مژه، عفونت لثه، قلب و عروق و اسپاسم عضلانی و دیابت با زالو درمان میشوند.
میگوید آدم مستقلی است و همین نکته هم باعث شده تا اما و اگرهای اول کار و حتی کنایه ومسخره برخی از اطرافیان نتواند او را از مسیری را که انتخاب کرده برگرداند.
علیرضا ادامه میدهد: اما به شدت اهل مشورت گرفتن به خصوص با پدرم هستم. مشورت را با اهلش انجام میدهم. اما اگر کسی بخواهد در کارم دخالت کند به خصوص اگر تخصصی هم نداشته باشد اجازه نمیدهم من به ایدهام اعتماد داشتم و خوب بررسی کرده بودم.
اما اعتراف میکند که فکر نمیکرده به این زودی موفق شود. مجری طرح خودم هستم ۷ نفر دیگر هم هر کدام بخشی از کار را انجام میدهند. چندتا از بچههای دانشگاه که به زبان مسلط هستند کار ترجمه را انجام میدهند. چند نفر به صورت پروژهای یا پاره وقت هم با ما کار میکنند.
از کرج تا فومن
تقریبا دو سال صرف مطالعه و نگهداری خانگی و تحقیق کردیم. از سال ۹۱ به صورت جدی استارت زدیم و ابتدا در کرج خواستیم با دریافت مجوز کار را پیش ببریم.
در اتاق مدیر را باز کردیم گفتیم که میخواهیم این کار را انجام بدهیم. اما عملا چیزی که به ما گفته شد سنگهای بزرگی در سر راه بود. میگویم جهاد کشاورزی؟ میگوید ترجیح میدهد نام سازمان را نگوید.
داشتههای برادران تندرو آنقدر نبوده تا بتواند شرایطی که مدیر میخواهد را فراهم کند. میگوید: ناراحت از سنگ اندازیهایی که در این مسیر بود تصمیم گرفتیم در زمینی که در شمال داشتیم استفاده کنیم. زمین پشت خانه مادر بزرگ بود. وسعت زمین مناسب بود اما حالت باتلاقی داشت و زمان و هزینه زیادی برای تغییر زمین و اماده سازی آن انجام دادیم.
کار برادران و دوستانش را جهادی میداند و میگوید: در گیلان هم با استقبال خوبی مواجه نبودیم و چندان ما را جدی نگرفتند. سرمایه ما وام ۱۰ میلیونی با سود ۲۴ درصد بود که میتوانست به راحتی ما را نابود کند.
در حین آماده سازی زمین و احداث ساختمان علیرضا و همکارانش کار پرورش را در سالنی که برای عمو علیرضا بود انجام میدادند. از همان دوران میگوید: خرید و فروش داشتیم ولی نفعش هنوز به بچهها نمیرسید و صرف آماده سازی کارگاه میشد. فقط هزینه بیل مکانیکی که چند بار برای آماده سازی زمین آمده چیزی در حدود ۲۰ میلیون شد. تا وسطهای راه رفته بودیم و تقریبا نقدینگی نیز نداشتیم و بچهها خسته شده بودند تا اینکه سپاه فومن ما را پیدا کرد.
حمایت سپاه و صندوق کارآفرینی
علیرضا از حمایت سپاه بسیار راضی است. این جوان کارآفرین ادامه میدهد: طرح را برای بسیج سازندگی ناحیه سپاه توجیه کردیم و آنها بسیار استقبال کردند. سپاه ۱۰ میلیون تومان به طرح ما کمک کردند. شاید الان ۱۰ میلیون خیلی زیاد نباشد ولی حمایت معنوی سپاه بسیار برای ما تاثیرگذار بود. الان هم لوگوی سپاه در سایت ما هست درواقع اسم و سایهاش در کنار ما است.
علیرضا کمی از مدیرانی که باید توجه بیشتری به طرح میکردند شکایت داشت. وی با اشاره به همایش دو روزه کارگاه خودشان در فومن میگوید: در این همایش وقتی رئیس محیط زیست آمد تا آخر نشست و سوالات علمی مطرح میکند و یا فرمانده سپاه عذرخواهی میکند که نمیتواند حضور پیدا کند و جانشین میفرستد برای من خیلی ارزش دارد. ولی متولی این کار در همایش حضور پیدا نمیکند اما در زمان افتتاح طرح حضور داشتند.
وی دیگر نهاد حمایتی را صندوق کارآفرینی امید معرفی میکند و میگوید: صندوق کارآفرینی امید هم در کار تاثیر داشت. هرچند در ابتدا به طرح خیلی اعتماد نداشتند و خیلی تلاش کردیم تا طرح را توجیه کنیم. ولی الان ما را به عنوان پشتیبان طرح در گیلان میشناسند و ما در تلاش هستیم تا به عنوان پشتیبان طرح در کل کشور شناخته بشویم.
بدون رقیب
از شرایط پرورش زالو در دیگر استان با هم باخبر است و تولیدکننده زالو را دو دوسته تعریف میکند. علیرضا با بیان اینکه برخی از فروشندههای زالو به راحتی در اینترنت پیدا میشوند میگوید: اما خیلیها حتی ۵۰۰ زالو را از نزدیک ندیده اند و با احساسات مردم بازی میکنند.
اما دسته دیگر تولید میکنند اما چون نمیتوانند مجوز بگیرند نمیتوانند پررنگ شوند و ما درگاه امنی برای آنها شدیم با ما برای خرید و فروش هم در ارتباط هستند. اما تولید کننده جدی در ایران نداریم و شاید همین بدون رقیب بودن ما باعث شده که خیلی رشد کنیم.
شرکت تعاونی تولید زالوی طبی گیلان هنوز به صادرات نرسیده اما ۲۰ اردیبهشت برای شرکت در جشنوارهای که میتواند مقدمات صادرات را فراهم کند عازم مسکو شدهاند.
از جملات علیرضا تندرو میتوان خواست و تلاششان را برای کاهش درد مردم در هنگام درمان درک کرد. از خبر انحلال معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت راضی نیست و آن را خبر خوبی نمیداند.
میگوید باید کمی نگاهمان را عمیقتر کنیم به آنجایی که به نظرش مافیای درمان بر بخش اعظم ساخت و پخش داروی جهان حضور دارد. اگر خاکها را کنار بزنیم میبینیم این مافیای درمان پدر مردم را درمی آورد. خون و پول مردم را میخورد اما انگار ما نمیبینیم.
حالا علیرضا و دوستانش برای تاثیر گذاری طب سنتی و استفاده راحتر از آموزههای این طب در پی ساخت نرم افزار جامع طب اسلامی هستند. نرم افزاری که براساس ۱۱ هزار روایت و بر گرفته از دیدگاه آیت الله تبریزیان است.
گفتگو با مسعود تندرو برادر علیرضا
به دنبال احیای طب سنتی هستیم
زالو چه کمکی میتواند به درمان بیماریها بکند؟ پرورش زالو سودآور است؟ کار چه سختیهای دارد؟ این سؤالات و سؤالات بیشتر را با مسعود تندور بردار علیرضا مطرح کردیم. او که در زمان تحقیقات شانه به شانه برادر کار کرده به سؤالات ما پاسخ میدهد.
در مورد چگونگی زاد و ولد زالو کمی توضیح دهید؟
زالو دو جنسه است. یعنی هر زالو عضو تناسلی نر و ماده را همزمان دارد. هربار که بقای نسلشان اتفاق میافتد زالو بارور میشود. زالوها پیله میزند که با آن کوکون گفته میشود. هر زالو ۳تا ۸ کوکون میزند بستگی به تکنیک پرورش دارد و درهر کوکون ۱۰ تا ۱۲ زالو است. یعنی ما الان تکثیر زالو را یک به پنجاه داریم. در بدترین حالت هم یک به ۱۰ داریم.
در آخر زمستان و اوایل بهار جفت گیری اتفاق میافتد و درتابستان کوکون ریزی داریم و اوایل پاییز لاروها به دنیا میآیند. در اینجا کار پرورش و تکثیر انجام میشود. روشهای تغذیه را انجام بدهیم. وقتی بالغ شد و آنزیمها در بزاقش شکل گرفت آماده درمان میشود.
برای درمان زالو باید چند خاصیت داشته باشد؛ اول اینکه آنزیم در بزاقش شکل گرفته باشد. دوم اینکه گرسنه باشد یعنی ۲۰ کیسه خونش خالی باشد.
میزان مراقبت چگونه است؟
بستگی به حجم تولید و فصل دارد. در فصل زمستان رسیدگی کمتر میخواهد و در تابستان بیشتر. به گرما بیشتر حسا س هستند. دما و رطوبت باید چک باشد. ترکیبی از آزولا و خون پستاندارن مانند گاو و اسب نیز غذای زالو است. اگر کسی قصد شروع کار داشته باشد در یک فضای ۲در ۳ میتواند با ۱۰۰ مولد شروع کند.
آقای تندرو بازاریابی برای زالوهای آماده چطور انجام می شود؟
از سال ۷۶ نمودار استفاده مردم از طب سنتی در حال افزایش است و کسی هم نمیتوانند جلوی موج را بگیرند. پزشکی نیست که بگوید میتوانم دیابت و یا فشار خون را درمان کنم. اما در طب سنتی مردم با حداقل هزینه نتیجه میگیرند و بنابراین خودشان میآیند به این سمت.
مشتری های اصلی ما پزشکانی هستند که طب سنتی کار میکنند. کسی که میخواهد زالو درمانی کند ترجیح میدهد از جایی که معتبر است، زالو تهیه کند.
در کشور ما تولید کننده نداریم و بیشتر صیاد هستند. در بهار و تابستان که زالو خوب پیدا میشود ما ترجیح میدهیم کار نکنیم. اما در پاییز و زمستان بیشتر پای کار هستیم. سال گذشته کل بار را در سه قرارداد فروختیم که یک رکورد بینظیر است.
از نظر اقتصادی نفعهای دیگری هم دارد. مردم با هزینه کم درمان میشوند. لباس، سیگار و لوازم صوتی و تصویر ما نسبت به کشورهای غربی فرق میکند و مطمئن باشیم دارویی که به دست ما میرسد با دارویی که خودشان مصرف میکنند فرق میکند.
ما با سرمایه گذاری در طب سنتی از پول دادن برای خرید این داروها جلوگیری میکنیم و از خروج ارز جلوگیری میکنیم و وقتی به صادرات دست پیدا کنیم ارز را نیز وارد کشور میکنیم.
یک مشتری داریم در تهران که همیشه قیمت بالا از ما میخرد. به خاطر مشکلی که در قرارداد قبلی برای او پیش آمده بود و طرف قرارداد کلاهبرداری گرده بود. اصولی کار کردن باعث شده که در بازر به ما اعتماد داشته باشند.
البته مردم عادی هم مشتری زالوهای ما هستند ولی ما وقت نداریم که برای چند تا زالو درگیر بشویم. استفاده بدون حضور پزشک هم امکان پذیر است. در بررسیهایی که در نمایشگاه انجام دادیم ۶۵ درصد از مشتریهای ما خانمهای جوان ساکن اصفهان، کرج و تهران بودند که از زالو برای خاصیت آرایشی استفاده میکردند.
از لحاظ اقتصادی و درآمد وضعیت برای شما امیدوارکننده است؟
این کار دیر بازده است. افرادی که در تبلیغات این کار می گویند؛ کار زودبازده دو تا سه ماهه دروغ محض است. این کار فوق العاده دیر بازده اما با حاشیه اقتصادی خیلی بالا است.
بازه زمانی ۱۸ ماهه با دو ماه ترولانس برای این کار وجود دارد. کار تکثیر و پرورش کمی دیربازده است. افرادی که وارد این کار می شوند باید کار قرنطیه، اطمینان از سلامت زالو، نگهداری و در نهایت خرید و فروش زالو را انجام دهند . کسی که میخواهد وارد این کار شود باید صبر و مداومت داشته باشد.
اگر هزینهها سرشکن شود شاید قیمت یک زالو برای ما ۷۰۰ تا ۸۰۰ تومان بشود. اما در زمستان قیمت فروش ما برای کسانی که با آنها قرارداد نداشتیم ۱۸۰۰ بود اما با افرادی که از قبل قرارداد داشتیم ۱۳۰۰ تومان قروختیم. سال به سال قرارداد سالیانه ما زیاد میشود.
نگاه شما به آینده چطور است؟
نگاه ما احیای طب سنتی و رسیدن به صادرات است. اما کمی از کلاهبرداریهایی که اتفاق میافتد نگرانیم. مردم باید حواسشان جمع باشد. مثلا کسی تماس گرفته بود و میگفت که برای آموزش اولیه پرورش جایی تماس گرفته و از زالو ۵میلیون درخواست کرده بود.
برای کسی که ظاهرا مشکلی نداره و حتی در تلویزیون هم حاضر شده و در باره پرورش زالو صحبت کرده قرار تعقیب صادر شده، رسانه باید حواسش باشد. باید پرسید که چرا چرا کسی نمیتواند کارگاه پرورش آنها را ببیند ؟ اگر هدف خارج کردن پول از جیب مردم است باید کسی جلوی کار آنها را بگیرد.
ما نمیخواهیم مردم از پشت ما رد شوند و دنبال کار بروند. هر کسی میخواهد با تکنیک ما کار کند طبیعتا باید زیر نظر ما کار کند.
همین الان که من با شما صحبت می کنم دو تا از همکاران من در مازندران و لرستان هستند برای نظارت بر کار پرورش. هزینه رفت و آمد و اقامت به پای دعوت کننده است حالا اگر به خاطر نظارت چیزی پرداخت کردند که خیلی فشار نمیاوریم چون ما درآمدمان از جای دیگر است. البته این نگاه من با انتقاد دیگر دوستان مواجه میشود.
شما چطور در این مسیر قرار گرفتید؟ چه نگاهی در شما وجود داشته که می تواند نوعی توصیه برای دیگران باشد؟
من فوق العاده در کار یدی بیاستعدادم. من واقعیتهای زندگی را پذیرفتم. من مهندسی نرم افزار را ادامه ندادم چون ریاضی من بد بود. تصمیم گرفتم نقاط قوت خودم را پرورش بدهم. من دوست داشتم نوآور باشم. دفتر خدمات فنی در منطقه نبود و ما اولین دفتر خدمات فنی را در منطقه زندگی خودمان در کرج باز کردیم. اولین بودن در هر کاری و همچنین شیک بودن و نظم کار برایم مهم است.
ما دست به کاری زدیم که اشباح نمیشود. اگر کل مردم گیلان هم بر روی این کار برنامه ریزی کنند باز هم جا دارد. مثل ورمی کمپوست (سقف) ندارد. اگر بازار داخل اشباح بشود به سمت صادرات می رویم. بعد آن هم الان صحبتهای اولیه را با دانشگاه علوم پزشکی انجام دادیم تا بر روی بحث داروسازی کار کنیم.
بحث پشتکار بسیار مهم است. به نظرم دری برام بسته نبود به هرحال راهی بود تا در باز شود. حتی در یکی از ادارات من را انداختند بیرون ولی من وایستادم و سختی ها را تحمل کردم.
نوع و روش کار با توجه به آنکه همه چیز آن در داخل است و حتی می تواند نگاهی به صادرات نیز داشته باشد می تواند در بخش اقتصاد مقاومتی نیز به آن توجه شود؟
میتوانیم از خروج ارز جلوگیری کنیم و هم به فکر وارد کردن ارز باشیم. هر ۴زالو با قیمت جهانی مساوی با یک بشکه نفت اپک میشود.
باید باور کنیم یکجاهایی اشتباه کردیم. نگوییم اگر بر روی سکوهای نفتی سرمایه گذاری کردیمف پس باید همه توان و توجه را به آن سمت ببریم.
چرا تایلند و ترکیه صنعت توریست خودشان را تقویت میکنند؟ نباید اینقدر به سکوی نفت تکیه کنیم.
میگوییم اهل بیت خوبند ولی علمشان خوب نیست و باید در ویترین بماند و این باعث ضربه زدن ما میشود. باید در کارهای ما جسارت وجود داشته باشد.
نگاه مذهبی شما چقدر این کار شما دخیل بوده است؟
من نمیتوانم علوم غربی را بپذیرم و بعد با اه اه گوشی را دستم بگیرم. نظریه داروین را بپذیرم و بعد بگوییم مرگ بر آمریکا. نمیشود بگذاریم صهیونسیت کل دنیا را بگیرد و بعد شعار بدهیم مرگ بر اسرائیل. در عمل باید کاری کنیم. متاسفانه زیاد شعار زده شدیم. باید تغییری در سیستم آموزش و درمان خودمان داشته باشیم. مدرسه، دانشگاه و بیمارستان هرچیزی که از غرب گرفتیم در جامعه ما به شکل بدی کار میکند.
روایت داشتیم که از شومی زن داشتن مهریه زیاد است ما آمدیم گفتیم مهریه زیاد پشتوانه زن است از آن طرف طلاق زیاد شد. باید بازنگری اساسی داشته باشیم.
اگر کاری باید انجام بدهیم باید از همین پایین انجام بدهیم. امیر مومنین میفرماید استمرار در کار از شروع آن سخت تراست. ما خیلی از کارها را شروع میکنیم ولی ول میکنیم. محصوصا در یک کار دیر بازده در شرایط اقتصادی فعلی همت خیلی راسخ میخواهد. دلگرمی من برادرها و اطرافیان و همسرم است که با مشکلات زندگی من میسازد.
گفت وگو با مریم زاغه همسر علیرضا تندرو
توکل به خدا، پشتکار و حمایت خانواده
من قبل از شروع کار با علیرضا ازدواج کردم و الان یک پسر ۶ ماهه داریم. با اینکه اوایل خیلیها همسرم را مسخره میکردند به خاطر کاری که انتخاب کرده بود اما پشتکارش اجازه نداد تا حرفهای منفی اطرافیان بر کارش تاثیرگذار باشد.
همسرم خیلی تلاش کرد من خودم در شهر فومن شاهد دوندگیها و سنگ اندازی بقیه بودم. در اوایل کار شک داشتم و فکر نمیکردم کار خوبی باشد ولی با همت و پشتکاری که داشت دیدم که آینده روشنی دارد.
با وجود اینکه الان من ساکن کرج هستم ولی با دوری اش که در فومن حاضر میشوند با حمایت خانواده خودم و همسرم کنار میآیم.
با توجه به اینکه الان رهبری بحث جنگ اقتصادی را مطرح کرده است به نظرم کار همسرم در این راستا است.
برخلاف افرادی که فکر میکنند کار باید حاضر و آماده باشد، همسرم خودشان برای راه اندازی این کار زحمت کشیدند.
در هر کاری سه اصل توکل به خدا، همت و پشتکار و حمایت خانواده سبب موفقیت میشود. اگر من به جای همراهی به او فشار وارد میکردم شاید مجبور میشد کار خودش را رها کند.
هر کس جای همسرم بود صد بار جا خالی کرده بود اما به خاطر همت بالایی که دارد توانست به کارش ادامه دهد. صبر و تحمل کمترین کاری است که میتوانم برای موفقیت وی انجام بدهم.
منبع:گیل نگاه